برنامه های درس مکانیک خاک و پی
برنامه های درس مکانیک خاک و پی شامل موارد زیر است:
ﺧﺎك ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اي از ذرات ﺟﺎﻣﺪ و ﺣﻔﺮات ﺑﻴﻦ آﻧﻬﺎﺳﺖ. درﻧﺘﻴﺠﻪ آب ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ از ﻳﻚ ﻧﻘﻄﻪ ﭘﺮ اﻧﺮژي ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﻛﻢ اﻧﺮژي ﺗﺮ ﺟﺮﻳﺎن ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ. اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ از ﻧﻘﻄﻪ ﻧﻈﺮ ﺗﺨﻤﻴﻦ ﻣﻴﺰان ﺟﺮﻳﺎن ﻫﺎي زﻳﺮزﻣﻴﻨﻲ ﺗﺤﺖ ﺷﺮاﻳﻂ ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ ﻣﺨﺘﻠﻒ، زﻫﻜﺸﻲ در ﺣﻴﻦ اﺟﺮاي ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﻫﺎ در داﺧﻞ ﺳﻔﺮه ﻫﺎي آب زﻳﺮزﻣﻴﻨﻲ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﭘﺎﻳﺪاري ﺳﺪﻫﺎي ﺧﺎﻛﻲ و ﺳﺎزه ﻫﺎي ﺣﺎﺋﻞ ﺧﺎك ﺗﺤﺖ ﻧﻴﺮوﻫﺎي ﻧﺸﺖ، و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺗﺤﻜﻴﻢ ﺧﺎك ﻫﺎي رﺳﻲ، ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺖ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻃﺒﻖ راﺑﻄﻪ ﺑﺮﻧﻮﻟﻲ، ﺑﺎر آﺑﻲ ﻛﻞ ﻳﻚ ﻧﻘﻄﻪ آب در ﺣﺎل ﺟﺮﻳﺎن ﻣﺠﻤﻮع ﺑﺎر ﻓﺸﺎر، ﺑﺎر ﺳﺮﻋﺖ و ﺑﺎر ارﺗﻔﺎﻋﻲ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻳﻌﻨﻲ:
ﻛﻪ در آن:
= h ﺑﺎر آﺑﻲ ﻛﻞ
= p ﻓﺸﺎر
= v ﺳﺮﻋﺖ
= g ﺷﺘﺎب ﺛﻘﻞ
= γw وزن ﻣﺨﺼﻮص آب
اﮔﺮ راﺑﻄﻪ ﺑﺮﻧﻮﻟﻲ ﺑﺮاي ﺣﺎﻟﺖ ﺟﺮﻳﺎن آب از داﺧﻞ ﻣﺤﻴﻂ ﻣﺘﺨﻠﺨﻞ ﺧﺎك در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد، ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺳﺮﻋﺖ ﻛﻢ ﺟﺮﻳﺎن، از ﺑﺎر ﺳﺮﻋﺖ ﻣﻲ ﺗﻮان ﺻﺮﻓﻨﻈﺮ ﻛﺮد و ﺑﺎر آﺑﻲ ﻛﻞ را ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﻧﻮﺷﺖ:
ﺷﻜﻞ 4-1 ارﺗﺒﺎط ﺑﻴﻦ ﻓﺸﺎر، ارﺗﻔﺎع و ﺑﺎر ﻛﻞ ﺟﺮﻳﺎن در داﺧﻞ ﺧﺎك را ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ. ﭘﻴﺰوﻣﺘﺮﻫﺎ در ﻧﻘﺎط A و B نصب ﺷﺪه اﻧﺪ. ﺗﺮاز ﺻﻌﻮد آب در داﺧﻞ ﻟﻮﻟﻪ ﭘﻴﺰوﻣﺘﺮي ﻧﺼﺐ ﺷﺪه در ﻧﻘﺎط A و B ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺗﺮاز ﭘﻴﺰوﻣﺘﺮي A و B ﺧﻮاﻧﺪه ﻣﻲﺷﻮد. ﺑﺎر ﻓﺸﺎر در ﻫﺮ ﻧﻘﻄﻪ، ارﺗﻔﺎع ﺳﺘﻮن آب در ﭘﻴﺰوﻣﺘﺮ ﻧﺼﺐ ﺷﺪه در آن ﻧﻘﻄﻪ اﺳﺖ. ﺑﺎر ارﺗﻔﺎﻋﻲ ﻫﺮ ﻧﻘﻄﻪ، ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻗﺎﺋﻢ آن ﻧﻘﻄﻪ ﺗﺎ ﻳﻚ ﺗﺮاز ﻣﺒﻨﺎ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ.
اﻓﺖ (اﺗﻼف) ﺑﺎر ﺑﻴﻦ دو ﻧﻘﻄﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد:
اﻓﺖ ﺑﺎر را ﻣﻲ ﺗﻮان در ﺷﻜﻞ ﺑﻲ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﻧﻮﺷﺖ:
ﻛﻪ در آن:
=i ﮔﺮادﻳﺎن (ﺷﻴﺐ) ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ
=L ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻴﻦ ﻧﻘﺎط A و B. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ ﻃﻮﻟﻲ از ﺟﺮﻳﺎن ﻛﻪ اﻓﺖ ﺑﺎر در آن رخ ﻣﻲ دﻫﺪ. در ﺣﺎﻟﺖ ﻛﻠﻲ، ﺗﻐﻴﻴﺮات ﺳﺮﻋﺖ v ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﮔﺮادﻳﺎن i، ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺷﻜﻞ 4-2 ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. اﻳﻦ ﺷﻜﻞ ﺑﻪ ﺳﻪ ﻧﺎﺣﻴﻪ زﻳﺮ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻲ ﺷﻮد.
اﻟﻒ– ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﻻﻳﻪ اي (ﻧﺎﺣﻴﻪ Ι)
ب – ﻧﺎﺣﻴﻪ اﻧﺘﻘﺎل (ﻧﺎﺣﻴﻪ ΙΙ)
پ – ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺟﺮﻳﺎن در ﻫﻢ (آﺷﻔﺘﻪ) (ﻧﺎﺣﻴﻪ ΙΙΙ)
وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺷﻴﺐ ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ ﺑﻪ ﺗﺪرﻳﺞ اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ، ﺟﺮﻳﺎن در ﻧﻮاﺣﻲ I و II به صورت لایه ای باقی مانده و سرعت v راﺑﻄﻪ ﺧﻄﻲ ﺑﺎ ﺷﻴﺐ ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ. در ﺷﻴﺐ ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ زﻳﺎد، ﺟﺮﻳﺎن آﺷﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد. وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺷﻴﺐ ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ، ﺟﺮﻳﺎن ﻻﻳﻪ اي ﻓﻘﻂ در ﻧﺎﺣﻴﻪ I وﺟﻮد ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ. در ﺧﻴﻠﻲ از ﺧﺎك ﻫﺎ، ﺟﺮﻳﺎن آب از ﻓﻀﺎل ﺣﻔﺮات ﺑﻴﻦ داﻧﻪ ﻫﺎي ﺧﺎك را ﻣﻲ ﺗﻮان ﻻﻳﻪ اي ﻓﺮض ﻧﻤﻮد ﻛﻪ ﺑﺮاي آن:
در ﺳﻨﮓ ﻫﺎ، ﺷﻦ و ﻣﺎﺳﻪ درﺷﺖ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺟﺮﻳﺎن آﺷﻔﺘﻪ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﺮاي اﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ راﺑﻄﻪ ﻓﻮق اﻋﺘﺒﺎر ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻣﻲ دﻫﺪ.
در ﺳﺎل 1856، دارﺳﻲ راﺑﻄﻪ ﺳﺎده ﺧﻮد را ﺑﺮاي ﺳﺮﻋﺖ ﺟﺮﻳﺎن آب در ﺧﺎك اﺷﺒﺎع ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻧﻤﻮد:
v = ki
ﻛﻪ در آن:
= v ﺳﺮﻋﺖ ﺟﺮﻳﺎن ﻛﻪ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﻣﻘﺪار آﺑﻲ ﻛﻪ در واﺣﺪ زﻣﺎن از واﺣﺪ ﺳﻄﺢ ﻋﻤﻮد ﺑﺮ اﻣﺘﺪاد ﺟﺮﻳﺎن ﻋﺒﻮر ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.
=k ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي
راﺑﻄﻪ قبل ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎي ﻣﺸﺎﻫﺪات ﺗﺠﺮﺑﻲ دارﺳﻲ از ﺣﺮﻛﺖ آب در ﻣﺎﺳﻪ ﺗﻤﻴﺰ ﺗﺪوﻳﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد ﻛﻪ راﺑﻄﻪ ﻓﻮق ﻣﺸﺎﺑﻪ راﺑﻄﻪ گذشته اﺳﺖ و ﻫﺮ دو راﺑﻄﻪ ﺑﺮاي ﺷﺮاﻳﻂ ﺟﺮﻳﺎن ﻻﻳﻪ اي و ﻫﺮ ﻧﻮع ﺧﺎﻛﻲ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. در راﺑﻄﻪ دارسی، v ﺳﺮﻋﺖ ﺟﺮﻳﺎن آب ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺳﻄﺢ ﻣﻘﻄﻊ ﻛﻠﻲ ﺧﺎك ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻟﻴﻜﻦ ﺳﺮﻋﺖ واﻗﻌﻲ ﺟﺮﻳﺎن آب (ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ ﺳﺮﻋﺖ ﺗﺮاوش) در ﻓﻀﺎي ﺑﻴﻦ ذرات ﺑﺰرﮔﺘﺮ از v اﺳﺖ. ﺳﺮﻋﺖ واﻗﻌﻲ ﺟﺮﻳﺎن در داﺧﻞ ﺧﺎك vs را ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﻣﻲ ﺗﻮان ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻧﻤﻮد:
از راﺑﻄﻪ دارﺳﻲ، اﻳﻦ ﻃﻮر ﺑﺮ ﻣﻲ آﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺳﺮﻋﺖ ﺟﺮﻳﺎن و ﺷﻴﺐ ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ ﻳﻚ راﺑﻄﻪ ﺧﻄﻲ وﺟﻮد دارد ﻛﻪ از ﻣﺮﻛﺰ ﻣﺨﺘﺼﺎت ﻣﻲ ﮔﺬرد (ﺷﻜﻞ 4-4).
ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي داراي ﻫﻤﺎن واﺣﺪ ﺳﺮﻋﺖ ﺟﺮﻳﺎن اﺳﺖ. در دﺳﺘﮕﺎه آﺣﺎد ، SIﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﺮ ﺣﺴﺐ m / day یا cm / s ﺑﻴﺎن ﻣﻲ ﺷﻮد. ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك ﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪدي ﺑﺴﺘﮕﻲ دارد. اﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از: وﻳﺴﻜﻮزﻳﺘﻪ ﺳﻴﺎل، اﻧﺪازه و ﺗﻮزﻳﻊ اﻧﺪازه ﺣﻔﺮات، ﻣﻨﺤﻨﻲ داﻧﻪ ﺑﻨﺪي، ﻧﺴﺒﺖ ﺗﺨﻠﺨﻞ، زﺑﺮي ﺳﻄﺢ داﻧﻪ ﻫﺎ و درﺟﻪ اﺷﺒﺎع ﺧﺎك. درﺧﺎك ﻫﺎي رس دار، ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺧﺎك ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻣﻬﻤﻲ در ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي دارد. ﺳﺎﻳﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻬﻢ ﻛﻪ در ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي رس ﻫﺎي ﻣﻮﺛﺮﻧﺪ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از: ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻳﻮﻧﻲ و ﺿﺨﺎﻣﺖ ﻻﻳﻪ آﺑﻲ ﻛﻪ اﻃﺮاف ذرات رﺳﻲ ﻧﮕﻪ داﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﺮاي ﺧﺎك ﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﻣﻘﺪار زﻳﺎدي ﺗﻔﺎوت ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. در ﺟﺪول 4-1 ﺣﺪود ﺗﻐﻴﻴﺮات ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﺮاي ﺧﺎك ﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي، ﻃﺒﻖ راﺑﻄﻪ زﻳﺮ ﺑﻪ وزن ﻣﺨﺼﻮص و وﻳﺴﻜﻮزﻳﺘﻪ ﺳﻴﺎل ﺑﺴﺘﮕﻲ دارد:
ﭘﺲ ﻣﻲ ﺗﻮان ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك ﺑﻪ ﻋﻮاﻣﻞ زﻳﺮ ﺑﺴﺘﮕﻲ دارد:
(اﻟﻒ) ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻣﻄﻠﻖ ﺧﺎك: ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻣﻄﻠﻖ ﺧﺎك، از ﺧﺎﻛﻲ ﺑﻪ ﺧﺎك دﻳﮕﺮ ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﻮده و ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻓﻀﺎي ﺧﺎﻟﻲ ﺧﺎك دارد. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل در درﺷﺖ داﻧﻪ ﻫﺎ ﻛﻪ ﻓﻀﺎل ﺧﺎﻟﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳﺖ، ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻧﻴﺰ ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳﺖ و ﻳﺎ در ﺧﺎﻛﻲ ﻛﻪ داراي داﻧﻪ ﻫﺎي ﺗﻴﺰ ﮔﻮﺷﻪ اﺳﺖ، ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻛﻤﺘﺮ از ﺧﺎﻛﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ داراي داﻧﻪ ﻫﺎي ﮔﺮد ﮔﻮﺷﻪ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻋﺎﻣﻞ دﻳﮕﺮي ﻛﻪ در ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻣﻄﻠﻖ ﺧﺎك ﻣﻮﺛﺮ اﺳﺖ زﺑﺮي ﺳﻄﺢ داﻧﻪ ﻫﺎ اﺳﺖ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺷﻜﻞ ﻛﻪ ﻫﺮﭼﻪ داﻧﻪ ﻫﺎي ﺧﺎك ﺳﻄﺢ زﺑﺮﺗﺮي داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﻪ ﻋﻠﺖ اﺻﻄﻜﺎك و ﺗﻼف ﺑﻴﺸﺘﺮ اﻧﺮژي آب، ﺑﺎﻋﺚ ﻛﺎﻫﺶ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ.
(ب) وزن ﻣﺨﺼﻮص و وﻳﺴﻜﻮزﻳﺘﻪ دﻳﻨﺎﻣﻴﻜﻲ آب ﺟﺮﻳﺎن ﻳﺎﻓﺘﻪ در ﺧﺎك: وﻳﺴﻜﻮزﻳﺘﻪ و وزن ﻣﺨﺼﻮص آب ﺧﻮد ﺗﺎﺑﻌﻲ از درﺟﻪ ﺣﺮارت ﻣﺤﻴﻂ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺑﺮاي ﻳﻚ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﺎك در دو دﻣﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻲ ﺗﻮان ﻧﻮﺷﺖ:
ﻧﻜﺘﻪ :
ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك ﻫﺎي ﻏﻴﺮ اﺷﺒﺎع ﻛﻮﭼﻜﺘﺮ از ﺧﺎك ﻫﺎي اﺷﺒﺎع ﺑﻮده و ﺑﺎ اﻓﺰاﻳﺶ درﺟﻪ اﺷﺒﺎع ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ.
ﻧﻜﺘﻪ :
ﺑﺮاي ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك در دﻣﺎي ﺛﺎﺑﺖ، ﺑﺮﺧﻲ راﺑﻂ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﻧﻴﺰ اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ آن ﻫﺎ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:
ﺑﺮاي ﺧﺎك ﻫﺎي ﻣﺎﺳﻪ اي:
ﺑﺮاي ﻣﺎﺳﻪ ﻧﺴﺒﺘﺎً ﻳﻜﻨﻮاﺧﺖ:
ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك را ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺠﻬﻴﺰات آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎﻫﻲ در آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎه ﻣﻲ ﺗﻮان ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻤﻮد. ﺑﺮاي ﺧﺎك ﻫﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﻴﻦ 10-3 تا cm/s 10-2 ﻣﻲ ﺗﻮان از ﻧﻔﻮذﺳﻨﺞ ﺑﺎ ﻫﺪ ﺛﺎﺑﺖ و ﺧﺎك ﻫﺎي ﺑﺎ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﻴﻦ 10-6 تا cm/s 10-2 ﻣﻲ ﺗﻮان از روش ﻫﺪ اﻓﺘﺎن اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﻮد. در رس ﻫﺎ، ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي را ﻣﻲ ﺗﻮان از ﻃﺮﻳﻖ آزﻣﺎﻳﺶ ادﺋﻮﻣﺘﺮ (ﺗﺤﻜﻴﻢ) ﻧﻴﺰ ﺑﺪﺳﺖ آورد.
اﻟﺒتﻪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك در آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎه ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻗﺎﺑﻞ اﻃﻤﻴﻨﺎﻧﻲ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﻤﻲ دﻫﺪ زﻳﺮا ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﺎك دﺳﺘﺨﻮرده ﺷﺪه و اﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك را ﺗﻐﻴﻴﺮ دﻫﺪ (ﺑﻪ ﺧﺼﻮص در ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ). رس ﻫﺎ و ﺳﻴﻠﺖ ﻫﺎ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ داراي ﻟﻨﺰ ﻣﺎﺳﻪ اي ﺑﻮده و ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻧﺎﻫﻤﺴﺎﻧﮕﺮد ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻣﻘﺎدﻳﺮ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه در آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎه ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻔﺎوت ﭼﺸﻤﮕﻴﺮي ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ ﻣﺤﻠﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
دو روش اﺳﺘﺎﻧﺪارد ﺑﺮاي ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي در آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎه وﺟﻮد دارد:
(اﻟﻒ) آزﻣﺎﻳﺶ ﺑﺎ ﺑﺎر آﺑﻲ ﺛﺎﺑﺖ
(ب) آزﻣﺎﻳﺶ ﺑﺎ ﺑﺎر آﺑﻲ ﻧﺰوﻟﻲ
در زﻳﺮ ﺑﻪ ﻃﻮر ﺧﻼﺻﻪ ﻫﺮ دو آزﻣﺎﻳﺶ ﺗﺸﺮﻳﺢ ﻣﻲ ﺷﻮد.
(اﻟﻒ) آزﻣﺎﻳﺶ ﺑﺎ ﺑﺎر آﺑﻲ ﺛﺎﺑﺖ در آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎه
در ﺷﻜﻞ 4-5 اﺻﻮل ﻛﻠﻲ دﺳﺘﮕﺎه آزﻣﺎﻳﺶ ﺑﺎ ﺑﺎر ﺛﺎﺑﺖ ﺸﺎن داده ﺷﺪه اﺳﺖ. در اﻳﻦ آﻣﺎﻳﺶ دﺑﻲ آب ورودي ﻃﻮري ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻣﻲ ﺷﻮد ﻛﻪ ﺘﻼف ﺑﺎر ﺑﻴﻦ رودي و ﺧﺮوﺟﻲ در ﻃﻲ آزﻣﺎﻳﺶ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﻤﺎﻧﺪ. ﺑﻌﺪ از ﺛﺎﺑﺖ ﺷﺪن اﺧﺘﻼف ﺑﺎر و دﺑﻲ ورودي، ﺗﻮﺳﻂ ﻳﻚ ﻇﺮف مدرج، ﻣﻘﺪار آب خروﺟﻲ در ﻣﺪت زﻣﺎن ﻣﺸﺨﺼﻲ اﻧﺪازه ﮔﻴﺮي می ﺷﻮد. ﻛﻞ آب ﺟﻤﻊ ﺷﺪه را می ﺗﻮان ﻣﻄﺎﺑﻖ زﻳﺮ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮد:
Q = Avt = A(ki)t
ﻛﻪ در آن:
=Q ﺣﺠﻢ آب ﺟﻤﻊ ﺷﺪه،
=A ﺳﻄﺢ ﻣﻘﻄﻊ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﺎك،
=t ﻣﺪت ﺟﻤﻊ آوري آب
از ﻃﺮﻓﻲ ﻣﻲ ﺗﻮان ﻧﻮﺷﺖ:
ﻛﻪ در آن L ﻃﻮل ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎ ﻗﺮار دادن راﺑﻄﻪ آن در راﺑﻄﻪ قبل ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﻲ آﻳﺪ:
یا
آزﻣﺎﻳﺶ بار ﺛﺎﺑﺖ ﺑﺮاي تعیین ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذیری ﺧﺎك ﻫﺎي درﺷﺖ داﻧﻪ ﻛﻪ داراي ﺿﺮﻳﺐ ﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﺰرﮔﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﻔﻴﺪ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ.
در ﺷﻜﻞ 4-6 اﺻﻮل ﻛﻠﻲ دﺳﺘﮕﺎه آزﻣﺎﻳﺶ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﺎ ﺑﺎر آﺑﻲ ﻣﺘﻐﻴﻴﺮ ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪه اﺳﺖ. آب از ﻃﺮﻳﻖ ﻳﻚ ﻟﻮﻟﻪ ﻗﺎﺋﻢ وارد ﺧﺎك ﻣﻲ ﺷﻮد. در زﻣﺎن 0=t اﺧﺘﻼف ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ اوﻟﻴﻪ h1 ﺛﺒﺖ ﺷﺪه و ﺑﻪ آب اﺟﺎزه داده ﻣﻲ ﺷﻮد ﻛﻪ از ﻣﻴﺎن ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﺎك ﺟﺮﻳﺎن ﻳﺎﺑﺪ. اﺧﺘﻼف ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﻧﻬﺎﻳﻲ در زﻣﺎن t = tF ﻣﺴﺎويh2 ﺛﺒﺖ ﻣﻲ ﮔﺮدد. ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮ در روش ﺑﺎر آﺑﻲ ﻣﺘﻐﻴﻴﺮ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲ آﻳﺪ:
ﻛﻪ در آن:
= a ﺳﻄﺢ ﻣﻘﻄﻊ ﻟﻮﻟﻪ ﻗﺎﺋﻢ، = Aﺳﻄﺢ ﻣﻘﻄﻊ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﺎك، = Lﻃﻮل ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﺎك
= t ﻣﺪت زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ در آن آب از ارﺗﻔﺎع h1 ﺑﻪ h2 ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ
آزﻣﺎﻳﺶ ﺑﺎ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ (ﺑﺎر آﺑﻲ) ﻣﺘﻐﻴﻴﺮ ﻳﺎ ﻧﺰوﻟﻲ ﺑﺮاي ﺧﺎك ﻫﺎي رﻳﺰداﻧﻪ ﺑﺎ ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻛﻢ ﻣﻔﻴﺪ اﺳﺖ.
آزﻣﺎﻳﺶ ﻫﺎي ﻣﺤﻠﻲ ﻳﺎ ﺻﺤﺮاﻳﻲ، ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻗﺎﺑﻞ اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺗﺮي از ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲ دﻫﻨﺪ زﻳﺮا ﻣﻨﻌﻜﺲ ﻛﻨﻨﺪه ﺷﺮاﻳﻂ واﻗﻌﻲ ﺧﺎك ﻣﺤﻞ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
در آزﻣﺎﻳﺶ ﭘﻤﭙﺎژ آب از داﺧﻞ ﻳﻚ ﮔﻤﺎﻧﻪ ﻣﺮﻛﺰي ﺑﻪ ﺑﻴﺮون ﭘﻤﭙﺎژ ﺷﺪه و ﺳﻄﺢ آب در ﭼﺎه ﻫﺎي ﺷﺎﻫﺪ اﻃﺮاف، ﺛﺒﺖ و ﻛﻨﺘﺮل ﻣﻲﮔﺮدد (ﺷﻜﻞ 4-7). آب آﻧﻘﺪر از داﺧﻞ ﮔﻤﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺑﻴﺮون ﭘﻤﭙﺎژ ﻣﻲ ﺷﻮد ﺗﺎ ﺷﺮاﻳﻂ ﺟﺮﻳﺎن ﭘﺎﻳﺪار ﺣﺎﻛﻢ ﮔﺮدد. اﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﭼﻨﺪﻳﻦ روز ﺑﻪ ﻃﻮل اﻧﺠﺎﻣﺪ. اﮔﺮ ﻓﺮض ﺷﻮد ﻛﻪ ﺧﺎك ﻫﻤﮕﻦ و ﻫﻤﺴﺎﻧﮕﺮد ﺑﻮده و ﮔﻤﺎﻧﻪ ﻳﺎ ﭼﺎه ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﺎﻣﻞ در داﺧﻞ ﺧﺎك اﺷﺒﺎع ﻧﻔﻮذ ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﺪ آﻧﮕﺎه ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك را ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ ﻣﻲ ﺗﻮان ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻧﻤﻮد:
یا
ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻣﻌﺎدﻟﻪ:
= q آﻫﻨﮓ ﺟﺮﻳﺎن (ﻳﺎ آﻫﻨﮓ ﭘﻤﭙﺎژ)
h1, h2 = ﺗﺮازﻫﺎي آب در ﭼﺎه ﻫﺎي ﻣﺸﺎﻫﺪه 1 و 2
r1, r2 = ﻓﻮاﺻﻞ ﺷﻌﺎﻋﻲ ﭼﺎه ﻫﺎي ﻣﺸﺎﻫﺪه 1 و 2
= k ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك
ﻧﻜﺘﻪ :
ﻫﺮﭼﻪ ﮔﻤﺎﻧﻪ ﻫﺎ از ﭼﺎه اﺻﻠﻲ دورﺗﺮ ﺷﻮﻧﺪ، ﺳﻄﺢ آب در آن ﻫﺎ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺧﻮاﻫﺪ رﻓﺖ. اﮔﺮ ﮔﻤﺎﻧﻪ را آﻧﻘﺪر از ﭼﺎه اﺻﻠﻲ دور ﻛﻨﻴﻢ ﺗﺎ ﺳﻄﺢ آب در آن ﺑﺮاﺑﺮ ﺳﻄﺢ آب زﻳﺮزﻣﻴﻨﻲ ﻗﺒﻞ از ﭘﻤﭙﺎژ ﺷﻮد، آﻧﮕﺎه ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﺮﻛﺰ ﮔﻤﺎﻧﻪ ﮔﻤﺎﻧﻪ ﺗﺎ ﻣﺮﻛﺰ ﭼﺎه اﺻﻠﻲ، ﺷﻌﺎع ﺗﺎﺛﻴﺮ ﭼﺎه ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد و ﺑﺎ re ﻧﻤﺎﻳﺶ داده ﻣﻲ ﺷﻮد.
ﻧﻜﺘﻪ :
ارﺗﻔﺎع ﺳﻄﺢ آب در ﭼﺎه اﺻﻠﻲ hw ﺑﻪ ازاء ﺷﻌﺎع ﭼﺎه rw ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲ آﻳﺪ.
ﺑﺎ ﻣﺸﺎﻫﺪه آﻫﻨﮓ ﻛﺎﻫﺶ ﻳﺎ اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﺮاز آب در داﺧﻞ ﮔﻤﺎﻧﻪ اي ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ داراي ﭘﻮﺷﺶ ﺟﺪار ﻛﺎﻣﻞ ﻳﺎ ﺟﺰﺋﻲ ﺑﺎﺷﺪ آزﻣﺎﻳﺶ ﻫﺎي ﺳﺎده اي ﻣﻲ ﺗﻮان در ﻋﻤﻖ ﻫﺎي ﻛﻢ اﻧﺠﺎم داد. آزﻣﺎﻳﺶ ﺑﺎ ﻫﺪ اﻓﺘﺎن ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﺗﺠﻤﻊ ﻣﻮاد ﺳﻴﻠﺘﻲ در ﻛﻒ ﮔﻤﺎﻧﻪ ﻳﺎ دﻳﮕﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻏﻴﺮﻳﻜﻨﻮاﺧﺘﻲ ﻣﺼﺎﻟﺢ ﺑﺎﻋﺚ اﻳﺠﺎد ﺧﻄﺎ در ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺷﻮد. ﺳﺪرﮔﺮن (1967) ﺗﻌﺪادي از روش ﻫﺎي آزﻣﺎﻳﺶ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻫﺪﻫﺎي ﻣﺘﻐﻴﻴﺮ را ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ ﻗﺮار داده اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻌﻀﻲ از آن ﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه رواﺑﻂ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﺑﺮاي ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي در ﺟﺪول 4-2 اراﺋﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ.
ﻧﻜﺘﻪ :
ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ، ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎي اﻧﺠﺎم آزﻣﺎﻳﺶ ﻫﺎي ﻣﺘﻌﺪد ﺑﻪ روش ﻫﺪ ﻣﺘﻐﻴﻴﺮ ﭼﻨﺪ آزﻣﺎﻳﺶ ﺑﻪ روش ﭘﻤﭙﺎژ اﻧﺠﺎم ﺷﻮد ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻫﺰﻳﻨﻪ اﻧﺠﺎم اﻳﻦ آزﻣﺎﻳﺶ ﻫﺎ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﻼﺣﻈﺎت ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك در آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎه:
ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺖ ﻛﻪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك در آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎه روﺷﻲ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺑﻮده و ﺑﻌﻀﻲ از ﻋﻠﻞ آن ﺑﻪ ﻗﺮار زﻳﺮﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ:
1. در اﻛﺜﺮ ﻣﻮارد ﺿﺮﻳﺐ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي اﻓﻘﻲ ﺧﺎك ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ اﺳﺖ وﻟﻲ در آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎه ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻋﻤﻮدي ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻲ ﺷﻮد.
2. در ﻣﺎﺳﻪ ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي اﻓﻘﻲ و ﻋﻤﻮدي ﺑﺎ ﻫﻢ اﺧﺘﻼف ﺑﺴﻴﺎر دارﻧﺪ و ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﻪ ﻋﻠﺖ اﻳﻨﻜﻪ رﺳﻮﺑﺎت ﻣﺎﺳﻪ اي ﺑﻪ ﻃﺮق ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻪ ﻧﺸﻴﻦ ﺷﺪه اﻧﺪ، ﺿﺮﻳﺐ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي اﻓﻘﻲ ده ﻫﺎ و ﻳﺎ ﺻﺪﻫﺎ ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺿﺮﻳﺐ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻋﻤﻮدي اﺳﺖ.
3. ﺑﺮاي ﺧﺎك ﻫﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﻴﻦ 10-3 تا cm/s 10-2 ﻣﻲ ﺗﻮان از ﻧﻔﻮذﺳﻨﺞ ﺑﺎ ﻫﺪ ﺛﺎﺑﺖ و ﺧﺎك ﻫﺎي ﺑﺎ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﻴﻦ 10-6 تا cm/s 10-2 ﻣﻲ ﺗﻮان از روش ﻫﺪ اﻓﺘﺎن اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﻮد. در رس ﻫﺎ، ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي را ﻣﻲ ﺗﻮان از ﻃﺮﻳﻖ آزﻣﺎﻳﺶ ادﺋﻮﻣﺘﺮ (ﺗﺤﻜﻴﻢ) ﻧﻴﺰ ﺑﺪﺳﺖ آورد.
4. زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺎك ﻫﺎي رﻳﺰداﻧﻪ (رس و ﺳﻴﻠﺖ) ﻣﻮرد آزﻣﺎﻳﺶ ﻗﺮار ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ، زﻣﺎن ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻃﻮﻻﻧﻲ اﺳﺖ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﺸﺴﺖ ﺧﺎك و ﻳﺎ ﺗﺒﺨﻴﺮ آب در ﻧﺘﻴﺠﻪ آزﻣﺎﻳﺶ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﺑﺴﻴﺎر دارد.
5. در آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎه ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﺮاي ﻛﻢ ﻛﺮدن زﻣﺎن آزﻣﺎﻳﺶ از ﺷﻴﺐ ﻫﺎي ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ زﻳﺎد اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﺷﻮد (ﻣﻌﻤﻮﻻً 5 و ﻳﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ) وﻟﻲ در ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺷﻴﺐ ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻛﻢ ﺑﻮده و ﺣﺪود آن ﺑﻴﻦ 0.1 ﺗﺎ 2 اﺳﺖ.
6. ﺑﺮاي آزﻣﺎﻳﺶ ﺧﺎك ﻫﺎي رس اﺣﺘﻴﺎج ﺑﻪ ﺷﻴﺐ ﻫﺎي ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ زﻳﺎد اﺳﺖ ﻛﻪ آب در ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﻳﺎﺑﺪ. در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻘﺪار ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه ﻗﺎﺑﻞ اﻃﻤﻴﻨﺎن ﻧﻴﺴﺖ. در ﺧﺎك ﻫﺎي ﻣﺎﺳﻪ اي اﮔﺮ ﺷﻴﺐ ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ زﻳﺎدﺗﺮ از ﺣﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﺟﻮﺷﺶ در ﻣﺎﺳﻪ ﺷﺪه و ﻧﺴﺒﺖ ﺗﺨﻠﺨﻞ را ﺗﻐﻴﻴﺮ داده و ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﻳﺮي ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ اﻃﻤﻴﻨﺎﻧﻲ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻲ ﺷﻮد.
7. رس ﻫﺎ و ﺳﻴﻠﺖ ﻫﺎ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ داراي ﻟﻨﺰ ﻣﺎﺳﻪ اي ﺑﻮده و ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻧﺎﻫﻤﺴﺎﻧﮕﺮد ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻣﻘﺎدﻳﺮ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه در آزﻣﺎﻳﺸﮕﺎه ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻔﺎوت ﭼﺸﻤﮕﻴﺮي ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ ﻣﺤﻠﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ آزﻣﺎﻳﺸﺎت ﺻﺤﺮاﻳﻲ ﺑﺮاي ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺧﺎك ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ و ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه ﻗﺎﺑﻞ اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺗﺮ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ زﻳﺮا ﻣﻨﻌﻜﺲ ﻛﻨﻨﺪه ﺷﺮاﻳﻂ واﻗﻌﻲ ﺧﺎك ﻣﺤﻞ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ وﻟﻲ ﻋﻴﺐ آن ﻫﺎ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺗﺮ ﺑﻮدن زﻣﺎن آزﻣﺎﻳﺶ و زﻳﺎد ﺑﻮدن ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎي اﺟﺮاي آزﻣﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﺮﺣﺴﺐ ﺒﻴﻌﺖ رﺳﻮﺑﺎت (ﻧﻬﺸﺘﻪ ﻫﺎي) ﺧﺎك، ﺿﺮﻳﺐ ﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﻳﻚ ﻻﻳﻪ، ﻣﻤﻜﻦ ﺳﺖ ﺑﺎ ﺟﻬﺖ ﺟﺮﻳﺎن ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺪ. در ﻳﻚ ﺧﺎك ﻻﻳﻪ ﺑﺑﻨﺪي ﺷﺪه، ﻛﻪ در آن ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي ﺑﺮاي ﺟﺮﻳﺎن در یک اﻣﺘﺪاد ﻣﺸﺨﺺ ﺑﺮاي ﻻﻳﻪ ﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ متفاوت اﺳﺖ، ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻳﻚ ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬیری برای ﺟﺮﻳﺎن در امتداد ﻗﺎﺋﻢ و افقی از ﻣﻴﺎن ﻳﻚ ﺧﺎك ﻻﻳﻪ ي ﺑﺎ ﻻﻳﻪ ﻫﺎي اﻓﻘﻲ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﻣﻲ ﮔﻴﺮد.
ﺷﻜﻞ 4-9 ﻳﻚ ﺧﺎك یک خاک n لایه ﺑﺎ ﺟﺮﻳﺎن در اﻣﺘﺪاد اﻓﻖ را ﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ به اﻳﻦ ﻧﻮع ﺟﺮﻳﺎن، جریان موازی گفته میشود. مقطعی ﺑﺎ ﻃﻮل ﺣﺪ ﻛﻪ از n لایه عبور داده شده و ﻋﻤﻮد ﺑﺮ اﻣﺘﺪاد ﺟﺮﻳﺎن اﺳﺖ، در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد. ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي معادل را در ﭼﻨﻴﻦ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ ﻣﻲ ﺗﻮان ﺑﺪﺳﺖ آورد:
ﻧﻜﺘﻪ ﻣﻬﻢ :
در ﺟﺮﻳﺎن ﻣﻮازي دارﻳﻢ:
q = q1 + q2 + .......... + qn
i = i1 = i2 = .......... = in
ﺷﻜﻞ 4-10، ﻳﻚ ﺧﺎك n ﻻﻳﻪ ي را ﺑﺎ ﺟﺮﻳﺎن در اﻣﺘﺪاد ﻗﺎﺋﻢ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻮع ﺟﺮﻳﺎن، ﺟﺮﻳﺎن ﺳﺮي ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻴﺸﻮد. نفوذﭘﺬﻳﺮي ﻣﻌﺎدل را در ﭼﻨﻴﻦ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ می ﺗﻮان ﺑﺪﺳﺖ آورد:
ﻧﻜﺘﻪ ﻣﻬﻢ :
در ﺟﺮﻳﺎن ﺳﺮي دارﻳﻢ:
q = q1 = q2 = .......... = qn
h = h1 + h2 + .......... + hn
در ﻗﺴﻤﺖ ﻫﺎي ﻗﺒﻠﻲ، ﺣﺎﻟﺖ ﻫﺎي ﺳﺎده اي از ﺟﺮﻳﺎن ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺮاي ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ دﺑﻲ ﺟﺮﻳﺎن در آن ﻫﺎ، ﻛﺎرﺑﺮد ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻗﺎﻧﻮن دارﺳﻲ ﻛﻔﺎﻳﺖ ﻣﻲ ﻛﺮد اﻣﺎ در ﺧﻴﻠﻲ از ﺣﺎﻻت، ﺟﺮﻳﺎن آب در ﺧﺎك ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ در ﻳﻚ اﻣﺘﺪاد ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ در ﺗﻤﺎم ﺳﻄﺢ ﻋﻤﻮد ﺑﺮ ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻴﺰ ﻳﻜﻨﻮاﺧﺖ ﻧﻤﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ در ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺮاﻳﻄﻲ از روﻳﻜﺮدي ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺮاي ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ دﺑﻲ و ﻓﺸﺎر ﺟﺮﻳﺎن اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ.
ﺑﺎ ﻓﺮض ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ ﺗﺮاﻛﻢ ﺑﻮدن آب و ﻋﺪم ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺣﺠﻢ در ﺗﻮده ﺧﺎك و ﺑﺎ ﻣﺴﺎوي ﻗﺮار دادن دﺑﻲ ﺟﺮﻳﺎن ورودي و دﺑﻲ ﺟﺮﻳﺎن ﺧﺮوﺟﻲ در ﺷﻜﻞ 4-13، ﻣﻌﺎدﻟﻪ ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻲ ﺟﺮﻳﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﻲ آﻳﺪ:
ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻗﺎﻧﻮن دارﺳﻲ، ﺳﺮﻋﺖ ﺟﺮﻳﺎن را ﻣﻲ ﺗﻮان ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﻧﻮﺷﺖ:
ﻛﻪ در رواﺑﻂ ﻓﻮق kx و kz ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺿﺮاﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي در اﻣﺘﺪادﻫﺎي اﻓﻘﻲ و ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﺎ ﺗﺮﻛﻴﺐ رواﺑﻂ ﻓﻮق ﻣﻲﺗﻮان ﻧﻮﺷﺖ:
اﮔﺮ ﺧﺎك از ﻧﻘﻄﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي اﻳﺰوﺗﺮوﭘﻴﻚ (ﻫﻤﺴﺎﻧﮕﺮد) ﺑﺎﺷﺪ (ﻳﻌﻨﻲ ،( kx=kz راﺑﻄﻪ ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻲ ﺑﺮاي ﺟﺮﻳﺎن ﻫﺎي دوﺑﻌﺪي ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد:
راﺑﻄﻪ ﻓﻮق ﻛﻪ راﺑﻄﻪ ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻲ ﺑﺮاي ﻳﻚ ﻣﺤﻴﻂ اﻳﺰوﺗﺮوﭘﻴﻚ اﺳﺖ، ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه دو دﺳﺘﻪ ﻣﻨﺤﻨﻲ ﻣﺘﻌﺎﻣﺪ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﺎم ﻳﻜﻲ ﺧﻄﻮط ﺟﺮﻳﺎن و ﻧﺎم دﻳﮕﺮي ﺧﻄﻮط ﻫﻢ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ اﺳﺖ. ﺧﻄﺮ ﺟﺮﻳﺎن ﺧﻄﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ذرات آب در اﻣﺘﺪاد آن از ﺑﺎﻻدﺳﺖ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ دﺳﺖ در ﺧﺎك ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮ ﺟﺮﻳﺎن ﻣﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ. ﺧﻂ ﻫﻢ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺧﻄﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻘﺎط واﻗﻊ در روي آن داراي ﻳﻚ اﻧﺮژي ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ اﮔﺮ ﭘﻴﺰوﻣﺘﺮﻫﺎﻳﻲ در روي ﻧﻘﺎط واﻗﻊ در روي ﻳﻚ ﺧﻂ ﻫﻢ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﻧﺼﺐ ﺷﻮﻧﺪ، ﺗﺮاز ﻓﻮﻗﺎﻧﻲ ﺳﻄﺢ آب در ﺗﻤﺎم ﭘﻴﺰوﻣﺘﺮﻫﺎ ﻳﻜﺴﺎن ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.
ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ از ﺗﻌﺪاد ﺧﻄﻮط ﺟﺮﻳﺎن و ﺗﻌﺪادي ﺧﻄﻮط ﻫﻢ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ، ﺷﺒﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﻧﺎﻣﻴﺪه ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. در ﺗﺮﺳﻴﻢ ﺷﺒﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن دو ﻗﺎﻋﺪه زﻳﺮ را ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺮاﻋﺎت ﻧﻤﻮد:
1. ﺧﻄﻮط ﺟﺮﻳﺎن و ﺧﻄﻮط ﻫﻢ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺑﺮ ﻫﻢ ﻋﻤﻮدﻧﺪ.
2. ﻫﺮ ﻳﻚ از ﭼﺸﻤﻪ ﻫﺎي ﺷﺒﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﻣﺜﺎل ﻫﺎﻳﻲ از ﺷﺒﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن در ﺷﻜﻞ ﻫﺎي زﻳﺮ ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪه اﻧﺪ.
ﺑﺮاي ﺷﺒﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪه در ﺷﻜﻞ 4-21 ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺮزي زﻳﺮ اﻋﻤﺎل ﺷﺪه اﺳﺖ:
1. ﺳﻄﺢ ﻻﻳﻪ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮ در ﺑﺎﻻدﺳﺖ و ﭘﺎﻳﻴﻦ دﺳﺖ (ﺧﻄﻮط ab و de)، ﺧﻄﻮط ﻫﻢ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
2. ﭼﻮن ab و de ﻫﻢ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺗﻤﺎم ﺧﻄﻮط ﺟﺮﻳﺎن اﻳﻦ دو ﺧﻂ را ﺑﺎ زاوﻳﻪ ﻗﺎﺋﻤﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ.
3. ﻣﺮزﻫﺎي ﻻﻳﻪ ﻧﻔﻮذﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻳﻌﻨﻲ ﺧﻂ fg ﻳﻚ ﺧﻂ ﺟﺮﻳﺎن اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺳﻄﻮح ﭘﺮده ﻧﻔﻮذﻧﺎﭘﺬﻳﺮ (ﺳﻄﺢ ﺳﭙﺮ) ﻳﻌﻨﻲ ﺧﻂ acd، ﻧﻴﺰ ﻳﻚ ﺧﻂ ﺟﺮﻳﺎن اﺳﺖ.
4. ﺧﻄﻮط ﻫﻢ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ، ﺧﻄﻮط ﺟﺮﻳﺎن acd و fg را ﺑﻪ زاوﻳﻪ ﻗﺎﺋﻤﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ.
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﻓﻮق ﻣﻲ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ:
1. در ﺷﻜﻞ ﻓﻮق ﺗﻌﺪاد ﺧﻄﻮط ﺟﺮﻳﺎن ﺑﺮاﺑﺮ 5 ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ 4 ﻣﺠﺮاي ﺟﺮﻳﺎن ﺧﻮاﻫﻴﻢ داﺷﺖ ﻳﻌﻨﻲ 4 = Nf
2. ﺗﻌﺪاد ﺧﻄﻮط ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺑﺮاﺑﺮ 7 ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ 6 اﻓﺖ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺧﻮاﻫﻴﻢ داﺷﺖ، ﻳﻌﻨﻲ 4 = Nd
در ﻫﺮ ﺷﺒﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن، ﻧﻮار ﺑﻴﻦ دو ﺧﻂ ﺟﺮﻳﺎن، ﻣﺠﺮاي ﺟﺮﻳﺎن ﻳﺎ ﻛﺎﻧﺎل ﺟﺮﻳﺎن ﻧﺎﻣﻴﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد. ﺷﻜﻞ 4-22 ﻳﻚ ﻣﺠﺮاي ﺟﺮﻳﺎن ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺧﻄﻮط ﻫﻢ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ را ﻛﻪ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﭼﺸﻤﻪ ﻫﺎي ﻣﺮﺑﻊ ﻣﻲ دﻫﺪ را ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ. دﺑﻲ ﻧﺸﺴﺖ از ﻣﻴﺎن ﻣﺠﺮاي ﺟﺮﻳﺎن ﺑﺮاي ﻋﺮض واﺣﺪ (ﻋﻤﻮد ﺑﺮ ﻣﻘﻄﻊ ﻗﺎﺋﻢ ﺑﺮ ﻻﻳﻪ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮ) ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ اﺳﺖ:
ﻛﻪ در آن:
= H اﺧﺘﻼف ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﺑﻴﻦ ﺑﺎﻻدﺳﺖ و ﭘﺎﻳﻴﻦ دﺳﺖ (اﻓﺖ ﻛﻠﻲ ﺑﺎر آﺑﻲ)
= Nd ﺗﻌﺪاد اﻓﺖ ﻫﺎي ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ
اﮔﺮ ﺗﻌﺪاد ﻣﺠﺎري ﺟﺮﻳﺎن در ﻳﻚ ﺷﺒﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﻣﺴﺎوي Nf ﺑﺎﺷﺪ، دﺑﻲ ﻛﻞ ﺟﺮﻳﺎن از ﺗﻤﺎم ﻣﺠﺎري ﺟﺮﻳﺎن ﺑﺮاي ﻋﺮض واﺣﺪ ﺑﺮاﺑﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﺑﺎ:
ﻧﻜﺘﻪ :
اﮔﺮ ﻻﻳﻪ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮ ﻛﻪ آب در آن ﺟﺮﻳﺎن ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ، ﻏﻴﺮﻫﻤﺴﺎﻧﮕﺮد ﺑﺎﺷﺪ، در اﻳﻦ ﺻﻮرت ﺿﺮﻳﺐ ﻧﻔﻮذﭘﺬﻳﺮي در دو اﻣﺘﺪاد ﻋﻤﻮد ﺑﺮ ﻫﻢ x و z ﻳﻜﺴﺎن ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. در اﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ دﺑﻲ ﮔﺬرﻧﺪه از ﺗﻤﺎم ﻣﺠﺎري ﺟﺮﻳﺎن ﺑﺮاي ﻋﺮض واﺣﺪ ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲ آﻳﺪ:
ﻛﻪ در اﻳﻦ راﺑﻄﻪ Nf و Nd ﺑﺮ اﺳﺎس ﺷﺒﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﻣﺮﺑﻌﻲ ﺧﺎك ﻫﻤﺴﺎﻧﮕﺮد ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ.
ﻧﻜﺘﻪ :
ﻓﺸﺎر آب ﺣﻔﺮه اي و ﻓﺸﺎر ﺑﺎﻻﺑﺮﻧﺪه در زﻳﺮ ﺳﺎزه ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ ﻫﺮ دو ﺑﻪ ﻳﻚ ﻣﻔﻬﻮم ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻣﻨﻈﻮر ﻓﺸﺎر آب p در ﻧﻘﻄﻪ اي ﻣﺎﻧﻨﺪ A اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻣﻜﺎﻧﻴﻚ ﺧﺎك آن را ﺑﺎ uA ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﻨﺪ و از راﺑﻄﻪ زﻳﺮ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲ آﻳﺪ:
ﻛﻪ در آن:
= γw وزن ﻣﺨﺼﻮص آب
= hA ﺑﺎر آﺑﻲ در ﻧﻘﻄﻪ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﻛﻪ ﻫﻤﺎن ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺳﻄﺢ ﺗﺮاز آب در آن ﻧﻘﻄﻪ ﺗﺎ ﺳﻄﺢ ﻣﺒﻨﺎ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ.
= zA ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺗﺎ ﺳﻄﺢ ﻣﺒﻨﺎ
ﻧﻜﺘﻪ ﻣﻬﻢ :
Δh ﻳﺎ اﺧﺘﻼف ﻫﺪ ﺑﺮاﺑﺮ اﺧﺘﻼف ﺗﺮاز آب داﺧﻞ ﭘﻴﺰوﻣﺘﺮ ﻫﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ اﺳﺖ در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ اﺧﺘﻼف ﺻﻌﻮد آب در ﭘﻴﺰوﻣﺘﺮﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از راﺑﻄﻪ p/γw یا u/γw ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲ آﻳﺪ.
ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺜﺎل در ﺷﻜﻞ 4-23 اﺧﺘﻼف ﻫﺪ Δh ﺑﺮاﺑﺮ ﺻﻔﺮ ﺑﻮده وﻟﻲ دو ﭘﻴﺰوﻣﺘﺮ داراي اﺧﺘﻼف ﺻﻌﻮد آب ﻳﺎ ﻫﻤﺎن ﻓﺸﺎر ﻣﻨﻔﺬي ﻣﺘﻔﺎوت ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﻓﺸﺎر ﺑﺮ ﻛﻨﺶ در زﻳﺮ ﺳﺎزه ﻫﺎي ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ
از ﺷﺒﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﻣﻲ ﺗﻮان ﺑﺮاي ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻓﺸﺎر ﺑﺮﻛﻨﺶ در زﻳﺮ ﺳﺎزه ﻫﺎي ﻫﻴﺪروﻟﻴﻜﻲ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮد. اﻳﻦ ﻣﻔﻬﻮم را ﻣﻲ ﺗﻮان ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻳﻚ ﻣﺜﺎل ﺳﺎده ﻧﺸﺎن داد.
ﺷﻜﻞ 4-24 ﻣﻘﻄﻊ ﻋﺮﺿﻲ ﺳﺮرﻳﺰ ﻳﻚ ﺑﻨﺪ اﻧﺤﺮاﻓﻲ را ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ ﻛﻪ ﭘﺎﻳﻪ آن در 2 ﻣﺘﺮي زﻳﺮ ﺳﻄﺢ زﻣﻴﻦ ﻗﺮار دارد. ﺑﺎ ﻓﺮض ، k x = k z = k ﺷﺒﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن در زﻳﺮ اﻳﻦ ﺳﺮرﻳﺰ رﺳﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺣﺎل ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺧﻄﻮط ﻫﻢ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ ﻣﻲ ﺗﻮان ﻧﻤﻮدار ﺗﻮزﻳﻊ ﻓﺸﺎر در زﻳﺮ ﭘﺎﻳﻪ اﻳﻦ ﺑﻨﺪ را ﺑﻪ ﺻﻮرت زﻳﺮ ﺑﺪﺳﺖ آورد:
7 اﻓﺖ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ در ﺷﺒﻜﻪ ﺟﺮﻳﺎن وﺟﻮد دارد و اﺧﺘﻼف ﺳﻄﺢ آب در ﺑﺎﻻدﺳﺖ و ﭘﺎﻳﻴﻦ دﺳﺖ ﺑﺮاﺑﺮ 7 ﻣﺘﺮ اﺳﺖ. در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﺮ اﻓﺖ ﭘﺘﺎﻧﺴﻴﻞ H / 7 = 7 / 7 = 1m ﻣﺘﺮ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻓﺸﺎر ﺑﺮﻛﻨﺶ ﺑﺮاﺑﺮ اﺳﺖ ﺑﺎ:
ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺸﺎﺑﻪ در ﻧﻘﻄﻪ b دارﻳﻢ:
در ﺷﻜﻞ ﻓﻮق ﻧﻤﻮدار ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻓﺸﺎر ﺑﺮﻛﻨﺶ رﺳﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﺴﺎﺣﺖ زﻳﺮ ﻧﻤﻮدار ﻓﺸﺎر، ﻧﻴﺮوي ﺑﺮﻛﻨﺶ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲ آﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ آن ﻧﻴﺮوي ﻧﺸﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد.
ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﻣﺮاﺟﻊ
جزوه درس مکانیک خاک و پی جناب آقای عبدالمتین ستایس www.ams.ir
اﺻﻮل ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ژﺋﻮﺗﻜﻨﻴﻚ، ﺟﻠﺪ اول: ﻣﻜﺎﻧﻴﻚ ﺧﺎك.، ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺷﺎﭘﻮر ﻃﺎﺣﻮﻧﻲ.، ﭼﺎپ ﻫﻔﺘﻢ 1380، وﻳﺮاﻳﺶ دوم.
ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺳﻮاﻻت ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪي ﺷﺪه آزﻣﻮن ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ ﻣﻜﺎﻧﻴﻚ ﺧﺎك.، ﺗﺎﻟﻴﻒ: ﺳﺎﺳﺎن اﻣﻴﺮ اﻓﺸﺎري.، ﭼﺎپ ﺳﻮم 1382.
Soil Mechanics,Basic Concept and Engineering Applications., A. Aysen., Balkema Publishers, 2002
دیدگاهها
خیلی خیلی ممنونم از مطللب مفیدتون
خیلی به دردم خورد
التماس دعا
یا علی علیه السلام
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا